سیاوش قمیشی » روزهای بی خاطره » پنجره

قتی که تنگ غروب بارون به شیشه می زنه!
همه غصه های دنیا توی سینه ی منه!
توی قطره های بارون، میشکنه بغض صدام!
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام!
پشت این پنجره میشینمُ آواز میخونم!
منتظر واسه رسیدنت تو بارون می مونم!
زیر بارون انتظار رنگ تازه ای داره!
منم عاشق ترم انگار، وقتی بارون می باره!

بعضی وقتا که میای سر روی شونم می زاری!
تموم غصه ها رو از دل من بر می داری!
اما این فقط یه خوابه، خواب پشت پنجره!
وقت بیداری بازم غم میشینه تو حنجره!
غم میشینه تو حنجره!

سیاوش قمیشی » روزهای بی خاطره » گریه کن


گریه کن
گریه کن گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه
گریه کن گریه غروره
مرحم این راه دوره
سر بده آواز حق حق 
خالی کن دلی که تنگه 
گریه کن گریه قشنگه 
گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه 
گریه کن گریه قشنگه

بزار پروانه احساس 
دلتو بغل بگیره 
بغض کهنه رو رها کن 
تا دلت نفس بگیره 
نکنه تنها بمونی 
دل به غصه ها بدوزی 
تو بشی مثل ستاره 
تو دل شبا بسوزی
گریه کن گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه

گریه کن
گریه کن گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه
گریه کن گریه غروره
مرحم این راه دوره
سر بده آواز حق حق 
خالی کن دلی که تنگه 
گریه کن گریه قشنگه 
گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه 
گریه کن گریه قشنگه

... قشنگه
... قشنگه

سیاوش قمیشی » روزهای بی خاطره » محبوبه شب

وقتی شب پاشو تو باغها میزاره
نفس گلها می گیره
وقتی تاریکی از آسمون می باره
دل غنچه ها می میره
وقتی ظلمت نفس گلها رو بسته
گل محبوبه شب بیدار نشسته
دل به تاریکی و ظلم شب نمی ده
که عطرش تا ته باغها رسیده

اگه محبوبه رو تو گلدون بذارن
همه اطرافشو خار و خس بکارند 
اگه دیوار بکشند دور وجودش 
اگه تهمت بزنند به تار و پودش 
عطر محبوبه ی شب پشت هر دیوار سنگی راه داره ....
گل محبوبه ی شب توی قلب غنچه ها پناه داره...

شبها که گلها تو تاریکی نشستن
همه از وحشت شب چشمها رو بستن
تنشون ملرزه از ترس سیاهی
گل محبوبه تو واسشون پناهی
عطر محبوبه ی شب پشت هر دیوار سنگی راه داره ....
گل محبوبه ی شب توی قلب غنچه ها پناه داره...

عطر محبوبه ی شب پشت هر دیوار سنگی راه داره ....
گل محبوبه ی شب توی قلب غنچه ها پناه داره...

عطر محبوبه ی شب پشت هر دیوار سنگی راه داره ....
گل محبوبه ی شب توی قلب غنچه ها پناه داره...

سیاوش قمیشی » روزهای بی خاطره » یاد من باش


رفتیُ خاطره های تو نشسته تو خیالم!
بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم!
یاد من نبودی اما، من به یاد تو شکستم!
غیر تو که دوری از من ، دل به هیچ کسی نبستم!

هم ترانه! یاد من باش!
بی بهانه یاد من باش
وقت بیداریِ مهتاب،
عاشقانه یاد من باش!

اگه باشی با نگاهت، میشه از حادثه رد شد!
میشه تو آتیش عشقت، گُر گرفتنُ بلد شد!
اگه دوری، اگه نیستی، نفس فریاد من باش!
تا ابد، تا تهِ دنیا، تا همیشه یاد من باش!

هم ترانه! یاد من باش!
بی بهانه یاد من باش!
وقت بیداریِ مهتاب،
عاشقانه یاد من باش!

ضیافت » بی خوابی (فرامرز آصف)

پُر است خواب ندیده ، باغی از شعر رسیده
سردم است آه کشیده ، رها زی از همه بریده
رمه ای از خود رمیده ، تشنه ی شیر سپیده

مستم از بغض رفاقت ، تندم از عطر سخاوت
تندم از نغز ترانه ، سوزم از شعر ضیافت
رودی از موج جماعت ، خنده ای تا بی نهایت

همه ام زخم همیشه ، برجی از سنگم و شیشه
پُرم از کاخ شکسته ، تیشه ام تیشه به ریشه
موجم از اوج پرستو ، داغم از چراغ جادو
پُرم از دیو و پریچهر ، پُرم از کمند کیسو

پُرم و چه خالی از تو ، پُر و خالی هردو هردو
همه ای بی همه ی تو ، تو عشقت از این همه پُر شد

**********

زیر این آوار آواز ، رو به این تالار بی ساز
پایه ای در راه بی دم ، باسه ی من پاشو دل باز
تشنه ای آبی ترین باش ، خسته از خواب زمین باش
تازه شو از حس بودن ، نازنین تو این چنین باش

پُرم و چه خالی از تو ، پُر و خالی هردو هردو
همه ای بی همه ی تو ، تو عشقت از این همه پُر شد